کد مطلب:69626 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:170

ولایت مطلقه در اندیشه امام خمینی











«ولایـت مـطـلقه»، به این معناست كه اختیارات حكومتی ولی فقیه در اداره كشور تنها در محدوده احـكـام فـرعـی و جـزئی نـیـسـت، بـلكـه عـیـن هـمـان ولایـت كـه رسـول اكرم (ص) در اءمر اداره جامعه داشت، ولی فقیه نیز دارد؛ زیرا، ولایت مطلقه لازمه اداره جامعه و منصب حاكم اسلامی است و ولی فقیه بدون داشتن چنین اختیاری با مشكلات فراوانی، به خـصـوص در مـواقـع بـحـرانـی جـامـعـه، جـنـگ و صـلح، مـسـائل حـاد فرهنگی و... رو به رو خواهد شد و هرگز نخواهد توانست جامعه را اداره كند. تفكیك قـائل شـدن بـیـن پـیـامـبـر (ص) و ائمـه (ع) بـا ولی فـقـیـه در امـر حـكـومـت، تـوهـمـی باطل و غلط است، چنانكه حضرت امام خمینی (ره) فرمود:

«ایـن تـوهـم كـه اختیارات حكومتی رسول اكرم (ص)، بیش از حضرت امیر (ع) بود، یا اختیارات حكومتی حضرت امیر (ع) بیش از فقیه است، باطل و غلط است.... ولایتی كه برای پیغمبر اكرم (ص) و ائمـه (ع) مـی بـاشـد، بـرای فـقـیـه هـم ثـابـت اسـت و در ایـن مـطـلب هـیـچ شـكی نیست.»[1] .

همچنین می فرماید:

«معقول نیست بین ولات فرق قائل باشیم؛ زیرا، ولیّ، هر كس كه باشد (پیامبر، امام یا فقیه) مـجـری احـكـام الهی و اقامه كننده حدود خداوندی و گیرنده زكات و مالیات و متصرف در آنها طبق مـصـالح مـسلمین است. مثلاً برای حدّ زنا پیغمبر (ص) صد تازیانه می زند، امام و فقیه نیز این چنین می كند و در گرفتن مالیات نیز یكسان عمل می كنند.»[2] .

بنابراین، همان ولایت مطلقه پیامبر (ص) و امامان (ع) برای ولی فقیه نیز ثابت است، مگر در مـواردی كـه دلیـل خـاص بـرخـلاف آن وجـود داشته باشد. از این رو، ولی فقیه به عنوان حاكم اسلامی حق دخالت در امور سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و... را دارد.

امـام خـمـیـنـی (ره)، ولایـت مـطـلقـه فقیه را از اهم احكام الهی می شمرد و آن را بر جمیع آنها مقدّم دانسته می فرماید:

«حـكـومـت كه شعبه ای از ولایت مطلقه رسول اللّه (ص) است، یكی از احكام اوّلیه اسلام است و مقدّم بر تمام احكام فرعیّه حتی نماز، روزه و حجّ است.»[3] .

افـزون بـر ایـن، از روایـات اسـتـفـاده می شود كه همه شؤ ون اسلام بر دوش ولیّ اءمر است و بـدون راهـنـمـایـی او مـردم از نـمـاز، زكـات، حجّ و... بهره ای نمی برند و هدایتی نمی یابند؛ چنانكه امام صادق (ع) فرمود:

«آگـاه بـاشـیـد! اگـر شـخـصـی شـبـش را بـا نـمـاز و روزش را بـا روزه سـپـری كـنـد و مـال خـود را در راه خـدا صـدقه دهد و پیوسته به زیارت خانه خدا برود، امّا به ولایت ولّیِ خدا مـعتقد نباشد تا از او پیروی كند و اعمالش به راهنمایی او (و تحت حاكمیت او) باشد، حق پاداش از خدا را ندارد و اهل ایمان به شمار نمی آید.»[4] .

گـرچـه ایـن گـونـه روایـات در مـورد ولایـت پیامبر (ص) و ائمه (ع) وارد شده است، لیكن بر اسـاس دیگر نصوص، ولی فقیه نیز از جانب آن بزرگواران منصوب شده و ولایت او عین ولایت آن بزرگواران است.[5] .







    1. ولایت فقیه، ص 40 و 112.
    2. كتاب البیع، ج 2، ص 467.
    3. صحیفه نور، ج 20، ص 170 ـ 171.
    4. سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 691.
    5. بـرای آشـنـایـی بـا ادله اثـبـات ولی فـقـیـه، ر. ك. شـؤ ون و اختیارات ولی فقیه، ترجمه مبحث ولایت فقیه كتاب البیع، امام خمینی (ره).